انتشار:  جمعه 14 آذر 1399  ::  10:39

سرویس آذربايجان غربي

به بهانه چاپ اثری از بیژن ارژن هنرمند کرمانشاهی؛

جادوگر سرزمین واژه ها /حامد شاهین مهر*

سرویس کرمانشاه _ "  "ساعت چند است  دارد دیر می شود" نام داستان واره ی بلندی از بیژن ارژن است که می توان به آن لقب "شازده کوچولو"ی فارسی داد؛ داستانی شگرف ..  "

بیژن دایی چی معروف به بیژن ارژن زادهٔ ۵ آذر ۱۳۴۸ در روستای «دایی چی» کرمانشاه است. او در کودکی تا سن ۳ سالگی در شهرستان سراب و مدتی نیز در شهرستان سرپل ذهاب زندگی کرد و از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۸۵ ساکن کرمانشاه بود. او در سال ۱۳۸۵ به عضویت شورای شعر و موسیقی صدا و سیما درآمد و ساکن تهران شد.

اولین تجربیات بیژن ارژن در حیطه شعر و ادبیات به زمانی بازمی‌گردد که او دانش آموز سال دوم دوره راهنمایی بود. پس از آن بواسطه سیدحسن حسینی یکی از اولین آثار او که مجموعه‌ای از چند رباعی بود توسط قیصر امین‌پور در مجله سروش به چاپ رسید. اولین کتاب او یک دفتر رباعی به نام «پیراهنی از آه برایت دارم» می‌باشد که در سال ۱۳۷۴ توسط انتشارات باغ ابریشم به چاپ رسیده‌است. او با سازمان‌های متعددی همچون «صدا و سیما»، «حوزه هنری»، «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی»، «بنیاد شهید» و … همکاری داشته‌است. از بیژن ارژن به عنوان یکی از مشهورترین شاعران رباعی سرای حال حاضر ایران یاد می‌شود.

در تاریخ ۷ شهریور ۱۳۹۵ از بیژن ارژن به پاس یک عمر فعالیت ادبی و هنری تجلیل شد. این مراسم، بیست و هفتمین شب شاعر با گرامی داشت مقام ادبی و هنری بیژن ارژن توسط سازمان هنری رسانه ای اوج برگزار گردید. در این مراسم شاعرانی همچون: یوسفعلی میرشکاک، مصطفی علیپور، کیومرث عباسی قصری، میلاد عرفان پور و… به ابعاد فنی شعرهای «ارژن» پرداختند.(ویکی پدیا)

بیژن ارژن بی شک یکی از شاعران بزرگ معاصر و از قله های بی بدیل رباعی سرایی ایران است؛ او استاد بلامنازع استفاده به جا و درست از کلمات و ساختن ایماژهای بدیع و چندوجهی ست.

به گواه زمان، خلاقیت‌های ادبی ارژن هیچ گاه زوال و نقصان نیافته و شعر اندیشورانه او همانند چشمه ای جوشان به سوی آینده در حرکت بوده است. (کامران شرفشاهی، خبرگزاری مهر   (

و اینک این چشمه جوشان راه خود را در گونه ای دیگر از نوشتن پی گرفته که گویا ملغمه ایست از آن چه که تا کنون زیسته است؛ به همان اندازه شاعرانه، به همان اندازه اندیشمند، به همان اندازه زلال و به همان اندازه پر از تصاویر بدیع و حیرت انگیز از ذهن جادویی شاعری که به سرچشمه های زیبایی دست یافته است.

"ساعت چند است  دارد دیر می شود" نام داستان واره ی بلندی ست که به عقیده ی این قلم می توان به آن لقب "شازده کوچولو"ی فارسی داد؛ داستانی شگرف بر مبانی بن مایه های رئالیسم جادویی و رگه های اصیل تفکر پست مدرنسیم؛ کولاژی از برداشت های عمیق فلسفی بر بستری از مدرنیته ی جاری جهان، تا همچنانی که مخاطب را در تعلیقی شاعرانه بر بستری از رویاها به خانه های چوبی آکاردئونی و جنگل های خیس نمی دانم کجا می برد، تیزی تیغ پره های ساعت زمان را به رخ اش بکشد

دیالوگ ها و مونولوگ ها-گفتگویی شاید یک نفره شاید دونفره- ی جاری در این متن به ایجاد یک گفتگوی فلسفی و عرفانی در بستر ادبیات داستانی کمک بسزایی کرده است.

گفتگو، می‌تواند گفتمان را تولید کند. گفتمان، چارچوبی نظری است که زاییده‌ی گفتگوست و بتدریج مورد پذیرش عام قرار می‌گیرد.

تک‌گویی یا مونولوگ نیز یکی از شگردهای ادبیات داستانی و هنرهای نمایشی است که در آن شخصیت داستان یا گویندهٔ شعر، خطابه یا داستان یا وصف و درددلی را به تنهایی، خطاب به خود یا بینندگان و شنوندگان، عرضه می‌کند و در برابر دیالوگ قرار می‌گیرد.

تک گویی ممکن است پاره‌ای از داستان و نمایشنامه را تشکیل دهد یا خود، داستان یا نمایشنامه‌ای مستقل باشد. قسمت های اولیهٔ "شازده احتجاب" نمونه‌ای از به کارگیری این شیوه در داستان است. همچنین یکی از مشهورترین تک‌گویی‌ها در ادبیات، قطعهٔ "بودن یا نبودن" از نمایشنامه هملت اثر شکسپیر است.(ویکی پدیا)

بهره وری بسیار هوشمندانه از دیالوگ ها و مونولوگ ها در این داستان نمونه آشکار هدفمندی نویسنده در القای مفاهیم عمیق فلسفی و اجتماعی در قالب گفتمانی شاعرانه است که به باورپذیری عام آن کمک شایانی نموده است.

استفاده از باورها و نمادهای سنتی و بومی و زبان آرکائیک در فرازهایی از این اثر موید متنی ست که از مرزهای مدرنیته عبور کرده است و در گذر از لایه های عمیق مکتب پست مدرنیسم به شیوه ی فارسیطوری از زبان و ایجاد فضاسازی جدیدی در متن دست یافته است.

پاراگراف ها و فضاهای شگفت انگیز، متنوع و گاه متفاوت این غزل داستان هندی معاب هر یک به تنهایی و ممیز از کلیت متن دارای مفهوم و شخصیت مستقل خود و در کلیت متن با نخ نامریی تفکر متکثر نویسنده و راوی داستان در غالب دیالوگ ها و مونولوگ ها و کلیدواژه های ارجایی به هم متصل می گردند.

مطابق با نظريه نقش گرا الگوهاي تجربه در قالب فرآيندها و از طريق فرانقش انديشگاني تجلي مي يابند. بر اين اساس، مي توان با بررسي انواع فرآيندهاي موجود در افعال و تعيين ميزان فراواني آن، از نوع رفتار زباني نويسنده در بازنمايي جهان واقع آگاه شد، براي مثال، نویسنده در پاراگراف های عاشقانه و عارفانه خويش، از فرآيندهاي مادي که بر بيان دنياي بيرون دلالت دارد، بيشتر از ساير فرآيندها بهره برده است و يا فرآيندهاي کلامي در پاراگراف هايي با فضاي مناظره گونه و روايي، در کنار ساير عناصر روايت به کار رفته اند. (معصومه امیرخانلو)

به عقیده ی این قلم، فضای فرا زمانی و فرا مکانی این اثرِ شاخص موجب بسط اندیشگانی و همذات پنداری بیش از پیش مخاطب با او شده و آن را در زمره ی آثار شاخص ادبیات جهان قرار خواهد داد.

*هنرمند و شاعر کرمانشاهی